ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
موقع دفنم ...
بجای خاک تبرک توی مشتم بسته ای سیگار بگذارید ...
تا رفیق تنهایی هایم کنارم باشد !
یادم نمیاد گریه کرده باشم !
یادم نمیاد غرورم رو بخاطر کسی شکسته باشم !
یادم نمیاد کسی رو اذیت کرده باشم یا دلی رو شکسته باشم !
( البته شاید ناخواسته ااین کارو کرده باشم )
یادم نمیاد نیاز به محبت پیدا کرده باشم !
یادم نمیاد روزی غیر کار و تلاش به چیزی فکر کرده باشم !
یادم نمیاد التماس کسی رو کرده باشم !
ولی سرنوشت روی دیگر سکه رو بهم نشون داد ...
منم گریه کردم !
غرور منم شکست !
خیلی ها رو اذیت کردم !
منم نیاز به محبت پیدا کردم !
منم التماس کردم !
منم غیره کار و تلاش به خیلی چیزها فکر کردم !
از عرش به فرش رسیدم ،
درون منجلابی از کثافت غلط خوردم !
لحظه ای که درون این منجلاب افتادم ...
امیدم به کسی بود که فکر می کردم عزیزش هستم ...
ولی افسوس که عزیز کسی نبودم !
یه روزی یه فرشته ای اومد !
این فرشته به حرف های دلم گوش کرد و بهم نخندید !
تنها سنگ صبوری بود که اومد توی زندگیم !
ولی بال های این فرشته زخمی بود !
نتونست من و با خودش ببره !
خودش رفت ...
و باز خدایا شکرت