ماهی

مثل باران نباش که با التماس به شیشه بکوبی تا نگاهت کنند ... مثل ابر باش که با التماس نگاهت کنند تا بباری

ماهی

مثل باران نباش که با التماس به شیشه بکوبی تا نگاهت کنند ... مثل ابر باش که با التماس نگاهت کنند تا بباری

ای دل ...

 هَنــوز بَـرایـت مینویسَم . . .

دُرُست شبیـهِ کودَکی نابینـــا . . .

که هَر روز بَرای ماهی ِ قرمز ِ مُرده اش غــَذا میریـزَد . . . 

 

فاتحه !

 

گاهی اوقات دلم میخواهد ... 

 

خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم؛  

 

شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !