لحظههای با تو بودن ، یادمه صحنه به صحنه
رَختی از ترانه دارم ، واسه این بغضِ برهنه
فاصله چَن تا قدم بود ، نه هزارتا سالِ نوری
تو نخواستی که بمونی ، حالا نزدیکیُ دوری
دوری اما پیشِرومی ، ای دلیل خوبِ تکرار
تویی عکسِ برگِ آخر ، رو تنِ کبودِ دیوار